بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم به خط غلامحسین امیرخانی | |
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | تمام سورهها به جز توبه |
شماره آیه | اول سورهها و ۳۰ نمل |
جزء | ۱۹ |
اطلاعات محتوایی | |
موضوع | اعتقادی |
بسم الله الرحمن الرحیم مشهور به بَسمَلَه یا تَسمِیه به معنای خواندن نام خدا و ذکر «الله» است. این عبارت ۱۱۴ بار در قرآن تکرار شده است. در ابتدای هر یک از سورههای قرآن به استثنای سوره برائت و افزون بر آغاز در آیه ۲۶ سوره نمل نیز ذکر شده است. در فضیلت و منزلت بسمله روایات زیادی است و آغاز کردن کارها با آن مورد تأکید است. در اینکه بسمله بخشی از سوره های قرآن است، اختلاف است. این اختلاف بر قرائت آن در نماز نیز اثرگذار است. بسمله در ادبیات و هنر اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
واژه بسمله
بَسمَله، گفتن یا نوشتن «بسم اللّه» یا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» است.
این مصدر به روش نَحت (تراشیدن) از عبارت «بسم اللّه» ساخته شده است ؛ |
---|
همانگونه که مصدرهای حَیعَله، حَوْلَقه، هَیلَله، حَمْدَله و حَسْبَله نیز به این روش، یعنی از کنار هم نهادن پارهای حروف یک عبارت ساخته شدهاند. در صورت فعلی «بَسْمَلَ» برای کار کسی که آن را گفته یا نوشته باشد و به صورت اسم فاعلی «مُبَسْمِل» برای گوینده آن به کار میرود، افزون بر این واژه بسمله در جایگاه نامی برای آیه «بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» نیز مینشیند؛ مانند: «البسملة آیة من الکتاب و الفاتحة». برخی معتقدند که واژة بسمله در زبان فصیح عرب رایج نبوده است، اما لغت شناسانی چون ابن سکّیت و مُطَرّزی با نقل شواهدی از شعرای عرب، استعمال، فصاحت و عربی اصیل بودن آن را ثابت کردهاند. از کاربرد این واژه در دوره پیش از اسلام اطلاعی در دست نیست و احتمالاً برای اولین بار در شعر ابن ابی ربیعه ذکر شده است. بسمله در روایات پیامبر و ائمه علیهم السلام به کار نرفته و فقط در روایتی که کفعمی از پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلّم نقل کرده به صورت مصدر استفاده شده است. همچنین شهید ثانی در تفسیر آیه بسمله روایتی را به صورت «لا تترک البسملة...» نقل کرده است که درباره آن نیز این گمان وجود دارد که روایت «لاتدع بسمالله الرحمن الرحیم...» در عبارت شهید ثانی تغییر لفظ یافته باشد.
اکنون مسیحیان نیز بسمله را به معنای «بسم الاب و الابن و روح القدس» به کار میبرند. |
از آیه «بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» یا«بسمالله» به صورت مختصر با واژه «تسمیه» نیز یاد میشود.
ساختار بسمله
بسمله مرکب از پنج جزء است که از جنبههای گوناگون بررسی شده است. بسمله از یک جار و مجرور تشکیل شده و فعل یا مبتدا و خبر در آن نیست. فعل آن به صور مختلف در تقدیر گرفته شده است. اسماء به کار رفته در آیه چهار اسمند که سه اسم از آن از اسمای حسنای الهی است و یک گروه سه تایی اسمی را تشکیل میدهد.
مفردات آیه
باء
حرف جرّ «ب» را به معنای الصاق، استعانت و مصاحبت گرفتهاند. از آنجا که قبل از حرف جرّ باید فعل یا شبه فعلی بیاید که جار و مجرور به آن تعلق گیرد، قبل از «بسم» را فعلی مقدّر، مانند أقرأُ یا أبدأُ محسوب میکنند.
اسم
درباره ریشه اسم دو قول عمده وجود دارد:
- اشتقاق از ریشه سُمُوّ که جمع آن اسماء است. سمو به معنی بلندی است.
- اشتقاق از ریشه وَسم به معنای نشانه گذاری.
الله
لفظ جلاله و مستجمع نام های الهی در قرآن. مقدسی درباره ریشه لفظ جلاله پنج قول ذکر کرده است. در تفسیر پرتویی از قرآن به ایجاز اینگونه گفته : فعل اله به معنای عبد، تحیر، تضرع، سکن آمده. اله نام معبود است چه حق و چه باطل. الله با حذف همزه و اضافه الف و لام نام همان معبود به حق است و الله نام جامع صفات خداوندی است. این نام مشتقات فراوان در زبانهای مختلف سامی است و ریشه آن به ادیان کهن بازمیگردد. سابقه پرستش الله در میان اقوام سامی بسیار بوده و این نام برای آنان به ویژه در دو سه قرن پیش از اسلام در عربستان شناخته شده بود و حتی نام برخی اشخاص عبدالله بوده است. عرب علاوه بر خدایان متعدد، به وجود خدایی مقتدر در آسمانها که خالق است عقیده داشتند. بابلیان او را «ال» میخواندند. نَبطیان به نام «هلا» میشناختند. هرودت میگوید نبطیان خدایی را به نام «آلیلاه» میپرستیدهاند. این واژه در زبان آرامی به صورت Eloi و در زبان اکدی نیز به صورت Allatu به معنای الهه قدیم عرب آمده است. قُرطُبی برگرفتن اسم لات از لفظ الله را از برخی مفسران نقل میکند.
رحمان و رحیم
این دو نام بارها در کنار یکدیگر آمدهاند. دو نام مشتق از ریشه رحم، به معنای مهر و عطوفت در فارسی. هر دو از ریشهای واحد اخذ شدهاند مانند ندمان و ندیم.
تفاوتهای رحمان و رحیم
از نظر کاربرد در قرآن با هم دارای تفاوت معنایی است:
- واژه رحمان در قرآن همیشه بر واژه رحیم مقدم است. از جمله دلایلش گفتهاند که رحمان به منزله اسم عَلَم است که جز بر خدای تعالی بدان وصف نمیگردد و تقدم آن بر صفتش لازم میآید.
- رحمان هیچ گاه بدون الف و لام نیامده است اما در رحیم چنین قیدی وجود ندارد.
- رحمان یا تنها به کار رفته یا در صورت ترکیب، تنها با واژه رحیم ترکیب شده است. اما رحیم با دیگر اسماء ترکیب شده است.
- رحمان، حالت اسم غیرمنصرف را دارد و تنوین نمیگیرد؛ هر چند شروط اصطلاحی منع صرف را در خود جمع نکرده باشد.
- رحمان به دلیل انحصار در اطلاق بر پروردگار، فاقد جمع و مثنی و مؤنث است. اما جمع رحیم به صورت رحماء در قرآن آمده است و در عربی به صورت مثنی و مؤنث نیز میتواند بیاید.
- کاربرد وزن فَعلان در آیات قرآن مبالغهای را نشان میدهد که در وزن فعیل دیده نمیشود، مبالغهای که خاص پروردگار متعال است. شمار زیادی از مفسران به این موضوع تصریح کردهاند.
- رحمان در قرآن تنها بر خداوند اطلاق شده است و اسم علم است و نامیدن کسی به این نام، شایسته نیست. رحمان در مواردی به صورت وصفی بر خداوند اطلاق شده است: وَ رَبُّنا الرَّحمنُ المُستَعانُ عَلی ما تَصِفونَ . اما رحیم گاه به صورت وصفی بر رسول گرامی اسلام نیز اطلاق شده است. لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیمٌ
- رحیم در کاربردهای خود همواره قرین معنای رأفت و رحمت صرف است. اما رحمن گاه در سیاق هایی به کار رفته که دارای معنای قهاریت و جباریت پروردگار است و سیاق استعامل در برگیرنده تهدید است. قالَت اِنّی اَعوذُ بِالرّحمنِ مِنکَ اِن کُنتَ تَقِیاً
تاریخچه و سوابق و نظایر
آیینهای دیگر
از عبارت مبنی بر ذکر خداوند، «بسم الله» سوابق و نظایر تاریخی مختلفی در سایر سنن دینی و قومی دارد. زَمَخشَری گفته است که عرب پیش از اسلام عبارات مشابهی نظیر لات یا العزی را به کار میبردند. نولدکه یادآور میشود که تکرار عبارت به نام خدا در کتب مقدس عبری و مسیحی نظایری برای بسم الله محسوب میشود. همچنین ذکر مزدایی «پد نام یزدان» به معنای «به نام یزدان» که در حدود قرن سوم به کار میرفت نظیری برای بسم الله است.
اسلام
دربارۀ سنت پیامبر (ص) در استفاده از «بسم الله الرحمن الرحیم» روایات مختلفی نقل شده است. به نقل ابن سعد و مسعودی شعبی، اعمش، ابومالک و قَتاده روایت کردهاند که پیامبر اکرم در ابتدای بعثت به رسم آن روزگار «بسمک اللهم» به کار میبرد. از گزارش ابن هشام مبنی بر این که در آغاز معاهده صلح حدیبیه سهیل بن عمرو از سوی قریش درخواست نمود تا «بسمک اللهم» به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشته شود برمیآید که رسم معمول عرب نگارش «بسمک اللهم» بوده است و در ادامه روایت آمده که پیامبر اکرم از زمانی که آیۀ ۴۱ سوره هود «و قالَ ارکَبُوا فیها بِسم اللّه مَجریها و مُرسیها» نازل شد، «بسم الله» گفت و پس از نزول آیة ۱۱۰ سورة اسراء، «قُلِ ادعُواللّهَ اَوِ ادعُوا الرَّحمن»، «بسم الله الرحمن» را به کار برد و بعد از نزول آیة ۳۰ سورة نمل «انَّه مِن سُلَیمان و اءِنَّهُ بِسم اللّه الرحمن الرحیم» صورت نهایی «بسم الله الرحمن الرحیم» را به آن داد. اما این گزارش بعید به نظر میرسد. زیرا سوره نمل متعلق به اواسط دوره مکی است و احتمال کاربرد عبارت کامل بسمله پیش از این زمان بسیار زیاد است.
گذشته از این، بنابر روایتی که طبری و واحدی نیشابوری از قول ابن عباس و دیگران نقل کردهاند، عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» نخستین عبارت قرآن است که در اول سورة علق (اقرا) بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم نازل شد، و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است. از روایتی که کلینی به اسناد خود از امام صادق علیهالسلام نقل میکند، آغاز همۀ کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم» بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سورههای قرآن، جز سوره توبه، آمده است.
اولین ترجمه بسم الله
بنابر روایتی، احتمالاً برای اولین بار، سلمان فارسی به درخواست ایرانیان ترجمه سورة حمد و «بسم الله الرحمن الرحیم» را انجام داد که در آن ترجمه «بسم الله...» «به نام یزدان بخشاونده» آمده است. در ترجمه تفسیر طبری، که مترجم آن ناشناس است، به صورت «به نام خدای مهربان بخشاینده» ذکر شده و تا زمان حاضر با اندک تفاوتی به صورت «به نام خداوند بخشنده مهربان» باقی مانده است، گو اینکه در «به نام خداوند جهان دارِ دشمن پرور به بخشایندگی، دوست بخشای به مهربانی» آمده است که صبغه و جهت گیری تفسیری و توجه به تفاوت معنایی «رحمان» و «رحیم» در تعبیرات دینی، در آن مشهود است.
منزلت بسمله
در کتابهای حدیثی، تفسیری و فقهی به احادیث بسیاری درباره ارزش و منزلت بسمله وآثار و پاداش تلاوت آن اشاره شده است:
- بسمله باکرامتترین و بزرگترین آیه قرآن است.
- اسمی از اسماء الله است.
- نزدیکی این آیه به اسم اعظم خدا بیش از نزدیکی سیاهی چشم به سفیدی آن است .
- همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم»، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است .
- کتابت زیبای آن برای تعظیم خداوند، موجب غفران و بخشش است.
- زمانی که معلم به کودکی بگوید: بگو: «بسماللّه الرحمن الرحیم» و او آن را بگوید، برای معلم و کودک و پدر و مادر وی برائت و آزادی از آتش دوزخ نوشته میشود.
- ذکر نام خدا و، به طور اخص، بسمله در آغاز هر کاری بسیار تأکید شده است. بنابر حدیث «کُلُّ أَمرٍ ذی بالٍ لَم یبْدَأ بِاسمِ اللّهِ فَهُوَ اَبْتَر» ترک نام خدا در آغاز هر کارِ درخورِ توجهی به نافرجام ماندن و بیخیر و برکت شدن کار میانجامد. در سنت پیامبر و ائمه علیهم السلام، علاوه بر توصیههای عام نسبت به ذکر بسمله، در مواردی خاص، مانند اوقات خوردن غذا، نوشتن نامه، رفتن به بستر برای خواب و برخاستن از بستر تأکید بیشتری شده است.
- ذکر بسمله برای مسلمانان به صورت شعار و نشانه دین اسلام درآمده است و بلند گفتن آن از نشانههای ایمان شمرده میشود، چنانکه پیامبر اکرم هنگام تلاوت قرآن، بسمله را به صدای بلند میگفت و مشرکان از او روی بر میگرداندند . به گونهای که «بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» از حیث دلالت بر اسلام، جایگاهی بعد از شهادتین دارد و از شعارهای مخصوص مسلمانان است که کارهای خود را با آن آغاز میکنند.
- نوشتن «بسم الله» تقریباً در آغاز همه نوشتهها، به پیروی از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مرسوم شد، گو اینکه در روایاتی با ذکر آن در آغاز شعر مخالفت شده است . اما گاه در مکاتیب و فرامین سلطانی القاب سلطان پیش از بسمله ذکر میشد همان گونه که طغراها نیز پیش از بسمله میآمد .
جزئیت بسم الله در سوره ها
درباره این موضوع که آیا «بسم الله» عبارتی از باب شروع سوره بوده و منظور از آن جدا کردن سورهای از سورة قبلی است یا مستقلاً آیه به شمار میرود اختلاف نظر بوده است. در اینکه بسم الله در آیه ۳۰ سوره نمل از قرآن است، تردیدی نیست. اما درباره بسم الله آغاز سورهها سه دیدگاه مهم وجود دارد.
- دیدگاه قاریان مکه و کوفه و امامیه و شافعیه: بسم الله آغازین جزء همه سوره هاست اعم از فاتحة الکتاب و دیگر سور.
- دیدگاه برخی از شافعیه و احمد بن حنبل (بنا به روایتی) ؛ بسم الله تنها جزئی از سوره فاتحة الکتاب است.
- دیدگاه قاریان مدینه، بصره و شام و فقهای حنفی و مالکی؛ بسم الله جزئی از قرآن نیست و تنها به منظور تبرک و جداسازی سورهها از یکدیگر در آغاز سورهها آمده است. این دیدگاه مشهور حنفیه و مالکیه است.
فخر رازی با ذکر هفده دلیل ثابت میکند بسمله جزء قرآن است.
اختلاف در جهر و اخفات
این اختلاف عقیده در بلند یا آهسته خواندن (جهر یا اخفات) بسمله نیز اثر نهاده است. شافعی و احمد بن حنبل بسمله را تنها در سورة فاتحه آیهای مستقل و در سایر سورهها جزئی از آیة اول به حساب آوردهاند. بدین ترتیب، «بسم الله» در ابتدای هر سوره در ارتباط با جملة آغازین آن تفاوت معنایی مییابد. این امر مورد تأیید مفسرانی است که قائل به تکرار در قرآن نیستند و تکرار الفاظ را به مفهوم تکرار معانی نمیدانند؛ از جمله قشیری با توجه به این تفاوت معنایی، مینویسد که بسمله عبارتی تکراری نیست، زیرا در هر سوره معنایی خاص مییابد. بنابراین استدلال، حکم فقهی ذکر «بسم الله» در آغاز سورههایی که در نماز خوانده میشود اینگونه است که پیش از قرائت بسمله باید فرد نیت کند که میخواهد کدام سوره را بخواند. شیعه امامیه در اینکه بسمله نخستین آیه از آیات هر سوره، جز سورة برائت، است اتفاق نظر دارند و به فعل پیامبر و ائمه(ع) و روایات متواتر استناد میکنند.
لزوم ذکر بسم الله در آغاز قرائت
علمای علم قرائت جملگی، ذکر «بسم الله» را در آغاز قرائت هر بخشی از قرآن لازم میدانند و هیچ یک از آنان آغاز قرائت را بدون بسمله جایز نمیشمارد
اختلاف در هنگام قرائت بیش از یک سوره
- تنها یک بسم الله؛ برخی فقط یک بار ذکر کردن آن را در آغاز قرائتی که شامل بیش از یک سوره باشد، مجاز میدانند و در مورد وصل سورهها با بسمله اختلاف نظر دارند. بعضی براین عقیدهاند که نباید با خواندن «بسم الله» دو سوره را از هم جدا کرد، بلکه دو سوره را بدون آن باید به هم پیوست.
- لزوم بسم الله در آغاز هر سوره؛ اما ابن کثیر، عاصم، کسائی و قالون معتقدند که جدا کردن سورهای از سورة دیگر با «بسم الله» لازم است، مگر سورة انفال و برائت که بین آنها بسمله وجود ندارد.
اختلاف آراء درباره اینکه «بسم الله» آیهای مستقل است، از روایات مختلف نشأت گرفته، چنانکه بنابر روایتی از ابن عباس، پیامبر اکرم اتمام نزول یک سوره و شروع سوره بعدی را به واسطۀ نزول «بسم الله» جدید در مییافت . برخی، از این روایت چنین استنباط کردهاند که بسمله آیه مستقلی نبوده و تنها به جهت تبرک میآمده است. در مقابل، کسانی قائلاند که در همه مصحفهای پایه (مصاحف امام)، در آغاز همه سورهها، جز سوره برائت، بسمله نوشته شده بوده است. با توجه به اینکه هنگام تدوین قرآن، برای حفظ کلام خدا، از آوردن هر گونه اضافات حتی نام و شماره سورهها خودداری میکردند، اگر بسمله جزو قرآن محسوب نشود، به این معناست که صحابه ۱۱۳ بسمله بر آن افزودهاند. به علاوه، دسته اخیر، از ابن عباس روایتی نقل میکنند که بر اساس آن هر کس بسمله را نگوید صد و سیزده آیه قرآن را فرو گذاشته است .
قرائت در نماز و جهر و اخفات
دیدگاه شیعه
شیعیان به اتفاق نظر، ذکر «بسم الله» را در آغاز نماز واجب میدانند و بر وجوب جَهر (بلند خواندن) بسمله در نمازهای جهریه و استحباب جهر در نمازهای اخفاتیه نظر دادهاند . نقل شده است که امام علی علیهالسلام در جهر بر بسمله در نماز اصرار میکردند. به روایت شافعی معاویه در مدینه نمازی به پا داشت که در آن «بسم الله» و تکبیر پیش از رکوع و سجدهها را نگفت. پس صحابه بر او اعتراض کردند که نماز را از ما ربودی ؛ معاویه همان نماز را با تسمیه و تکبیر اعاده نمود. فخررازی با استناد به این دو روایت استدلال میکند که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جهر بسمله بوده است، و دور نمینماید که معاویه نیز با علم به روش حضرت علی علیهالسلام در خصوص جهر و اخفات، روش عکس را برگزیده باشد. ذکر بسمله فقط در نماز واجب است، مگر در مواردی که بسمله مصداق تسمیه (ذکر نام خدا) شود. به این ترتیب، ذکر بسمله در موقع سر بریدن حیوانات به عنوان تسمیه واجب به کار میرود، زیرا به هنگام ذبح یا صید حیوانات باید نام خدا یاد شود، وگرنه خوردن گوشت آنها حرام است.
اختلاف مذاهب اهل سنت
با توجه به اختلاف در آیه بودن بسمله، درباره قرائت بسمله و جهر و اخفات آن در نماز روایات متفاوتی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که موجب تفاوت در فتواهای علمای اهل سنت گردیده است.
- وجوب قرائت: شافعی و به روایتی احمدبن حنبل و گروهی از علمای حدیث بر آناند که قرائت بسمله مثل آیههای دیگر سورة فاتحه واجب است.
- کراهت قرائت: مالک بن انس گفته است که قرائت بسمله، خواه به اخفات و خواه به جهر، مکروه است.
- استحباب: قول دیگر این است که قرائت آن جائز بلکه مستحب است.
- حرمت و بدعت دانستن قرائت: اما برخی قرائت بسمله را در نماز بنابر روایتی از عبدالله بن مغفل بدعت دانستهاند .
علاوه بر این، شیعه و تمام مذاهب اهل سنت جز حنبلیان ذکر «بسم الله» را پیش از وضو مستحب میدانند.
تفسیر عرفانی بسلمه
از بین عارفان گویا برای اولین بار قُشَیری در لطائف الاشارات به طور مبسوط به ذکر معانی بسمله پرداخته و به نوعی زمینه را برای نظریات مشروحتر ابن عربی فراهم آورده است. او «ب» بسم الله را اشاره به این معنی میداند که حادثات به واسطۀ خداوند ظاهر شده است و مخلوقات به وجود آمدهاند. او در سبب تقدم لفظ «اسم» بر «الله» چند نکته میآورد، از جمله آن که این عبارت را از سوگند متمایز ساخته و دیگر این که برای تزکیة قلب گوینده پیش از ذکر «الله» آمده است. او سه حرف «بسم» را حروف آغازین صفات گوناگون الهی میداند، که در هر مورد بستگی به فحوای سورهای دارد که «بسم الله» در آغاز آن میآید. برای مثال حرف «ب» در بسمله را اشاره به برائت خداوند از هر بدی و نشانۀ تواضع و خضوع و برائت موحدان از محدثات دانسته است .با توجه به این که او قائل به تکرار در قرآن نیست، سعی کرده در هر صد و سیزده سورة قرآن معنای خاصی از بسمله را بیان کند؛ نورانیت قلبها و رفعت و بلندی یافتن آنها، شناخت هر عارف و آگاهی هر واقف و سعادت قلبها را به واسطۀ اسم الله یا شنیدن نام او میداند . در سورة ابراهیم «بسم الله» را «بالله» معنی کرده و آورده است که قلبهای عارفان به واسطۀ او اشراق و تنویر مییابد. در تفسیر سورة الرحمن مینویسد که سرورِ ارواح به واسطۀ شهود عظمت او کامل شده و به واسطۀ وجود رحمتش به دست آمده است ؛ و اگر عظمت او نبود کسی آن رحمان را نمیپرستید، و اگر رحمتش نبود کسی او را دوست نمیداشت. در تفسیر کشف الاسرار معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری نیز به بیان این صفات گوناگون پرداخته شده و در معنای «بسم الله» آمده است که «من [خدا] به نام خود آغاز میکنم، پس به نام من آغاز کنید.» (بدأتُ بسم الله فابدؤا). در اینجا «اسم» زاید است، چون اهل حق قائلاند که اسم و مسمی یکی هستند. نوزده حرف عبارت کامل بسمله پناهی در برابر هر یک از نوزده نگهبان آتش دوزخ (علیها تسعة عشر) است. قُرطُبی نیز در تفسیر خود از ابن مسعود روایتی در این باب نقل کرده است.
ابن عربی بیش از دیگران بتفصیل به معانی باطنی بسمله پرداخته است. او بر اساس طرح خاصی که از آفرینش جهان دارد، تمامی حروف، نقطه، حرکت و سکون هر یک از حروف را در این عبارت به اجزا و عناصر عالم پیوند میدهد. او «بسم الله» را متضمن این معنی میداند که عالَم به واسطۀ «بسم الله» ظاهر شده است، زیرا اسمای الهی سبب وجود عالماند، و بر آن مسلط و در آن موثرند. به واسطۀ «ب» وجود ظاهر شد و نقطة زیر آن نشانه تمایز میان عابد و معبود است. ابن عربی همزه وصل را به وجود، و سکون آن را به عدم، که همان وجود محدث است، تعبیر میکند و حذف آن را به سبب حرکت حرف «ب»، که عبارت از «ایجاد» است، میداند؛ و این «الف» محذوف را همان حقیقتی میداند که قائم بر وجود لایزال الهی است. او نیز علت ذکر «اسم» را تبرک گوینده دانسته است، و برای سه حرف «بسم» طبقاتی از عوالم را، از نظر خویش، برشمرده است. به نظر ابن عربی، ذکر آیۀ «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای هر سوره نشانۀ تقدم رحمت حق بر قهر اوست و خداوند به نوعی رحمت خویش را اعلام میکند، زیرا سه اسم این آیه اسمای رحمت الهیاند . در تفسیر عبدالرزاق کاشی (معروف به تفسیر ابن عربی) نیز حرف «ب» نشانهای از عقل اول یا صادر اول دانسته شده است . ابن عربی در تفسیر کل عبارت بسمله نیز به بحث مبسوط میپردازد و رحیم را در آخر آن صفت پیامبر(ص) بر میشمارد که عالم عقل و نفس به وجود او کامل شده است و بسم را راجع به آدم علیهالسلام میداند . همچنین در بحرالحقائق نجم الدین کبری (متوفی ۶۱۷) و اعجازالبیان فی تأویل امّالقرآن صدرالدین قونوی (متوفی ۶۷۳) شاگرد ابن عربی، تعابیر مشابهی درباره معانی باطنی حروف بسمله میتوان یافت . اسماعیلیه نیز هفت حرف «بسم الله» را با امامان هفتگانه و افلاک هفتگانه ارتباط دادهاند و برای هر یک از حروف، رمزی از اوصاف خداوند قائل شدهاند.
آثار هنری درباره بسمله
در حدیثی معروف به کسانی که «بسم الله» را به خطی خوش بنویسند، نعمتهای فراوان بشارت داده شده است ؛ ازینرو نوشتن این عبارت همواره توجه خوشنویسان را جلب کرده و به صورت عنصری تزیینی در تذهیب نسخههای خطی، و در معماری، به ویژه بر طاق محرابها، و سردر مسجدها و اماکن مقدس، به کار گرفته شده است .
از جمله عبارتهایی که پس از اسلام بر روی سکهها حک میشد «بسم الله» بود. در زمان خلفای نخست و پس از گسترش نفوذ اسلام در ایران عربها از سکههای ایرانی فراوانی استفاده میکردند که در آنها تصویر پادشاهان ساسانی حک شده بود. مسلمانان بر روی همین سکهها به نوشتن کلام حمد و توحید (لله الحمد و بسم الله) اقدام کردند . از جمله اولین سکههای اسلامی، سکة بغلیه است که حَجّاج در سال ۷۵ ضرب، و بر یک روی آن «بسم الله» و بر روی دیگرش کلمۀ «حجاج» را حک کرد، اما سال بعد آن را به «الله احد، الله صمد» تغییر داد . اما اعتراض فقها در مورد تماس افراد غیر مطهر با اسمای حق باعث شد که این عبارات کمتر در سکهها حک شود.
استعمال در اشعار فارسی
در تداول شاعران فارسی زبان، عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» به صورت یک اسم در آمده و مسندالیه قرار گرفته است. همچنین در بسیاری از مثنویهای داستانی به زبان فارسی به عنوان یک مصراع به کار رفته است مانند مصراع نخست بیت آغازین مخزن الاسرار نظامی :
بسم الله الرحمن الرحیم / هست کلید در گنج حکیم
به علت کثرت استعمال «بسم الله» در آغاز کارها، این عبارت به جای افعالی از قبیل «بفرمایید، بشتابید، شروع کنید و مبارک است» به کار میرود. در فرهنگ عامه نیز در قالب مثلهای گوناگونی به کار رفته و در ادبیات نیز در اصطلاحاتی نظیر «مرغ بسمل» و «مرغ نیم بسمل» راه یافته است. در علوم غریبه، اعم از علم حروف و اعداد طلسمات نیز برای آن خواصی قائلاند .
پانویس
- ↑ لسانالعرب، ج۱، ص۴۱۲؛ المنجد، ص۳۸، «بسمل»
- ↑ تفسیر ماوردی، ج۱، ص۵۰
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۶۵
- ↑ ۲۶۹۳
- ↑ ابن فارس، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۳۲۸ـ ۳۲۹؛ همو، ۱۳۸۲، ج ۱، ص۲۷۱؛ قیسی، ج ۱، ص۱۳-۱۴؛ فیومی، ذیل واژه ؛ قرطبی، ج ۱، ص۹۷؛ سیوطی، المزهر، ج ۱، ص۴۸۲۴۸۵؛ مرتضی زبیدی، ج ۷، ص۲۳۸؛ لین، ج ۱، ص۲۰۶
- ↑ کفعمی، ص۸۳حاشیه
- ↑ علوم الحدیث، ش ۴، ص۱۷۷
- ↑ شرتونی، ج ۱، ص۴۴؛ معلوف، ذیل «بسمل»
- ↑ طریحی، ۲/۸۸۸
- ↑ زبیدی، ۸/۳۵۰؛ ۱۰/۱۸۳
- ↑ ص۶۴۵
- ↑ طالقانی، ۱/۲۴
- ↑ رک: مرکاتانت، ۱۶۱/IV؛ طباطبایی، ۱۹/۳۸؛ مشکور، ج۱/۳۲-۳۳؛ جفری، ۱۲۵؛ واعظ زاده خراسانی، ج۲، ص۶۲۷-۶۲۹ و ۶۳۵
- ↑ قرطبی، ۱۷/۱۰
- ↑ ابن قتیبه، ۱۲
- ↑ طوسی۱/۲۹
- ↑ رک: ژومیه، ۲۳
- ↑ رک: ابن کثیر، ۲۲؛ طبرسی، ۱/۶؛ طوسی، ۱/۲۷
- ↑ الانبیاء، ۱۲۱
- ↑ نیز مریم، ۴۵ مریم، ۹۶ ئ ۷۰ النباء، ۳۸
- ↑ ج۱، ص۲۹، ۱۴۰۷ نک: Idols an Images, pre-Islamic Arabia and the Quran
- ↑ GO، یکم، ۱۱۲، ۱۱۶
- ↑ Gignoux, p, Pad Nam,۱۶۲
- ↑ ج ۱، ص۲۶۳
- ↑ ص ۲۲۵
- ↑ ج ۲، ص۷۸۴
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۳۸
- ↑ ص ۶،۱۱
- ↑ ج ۲، ص۶۲۸
- ↑ شمس الائمة سرخسی، ج ۱، ص۳۷؛ علی شواخ اسحاق، ج ۲، ص۱۲
- ↑ ج ۱، ص۱۰
- ↑ کشف الاسرار میبدی، ج ۱، ص۲
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۱ـ۲۲؛نورالثقلین، ج۱، ص۸
- ↑ المستدرک، ج۱، ص۵۵۲؛ تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۱۸؛ بحارالانوار، ج۹، ص۲۲۲، ۲۲۵
- ↑ طبرسی، ج ۱، ص۸۹؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص۸،۱۰
- ↑ درباره احادیث شیعی نیز رجوع کنید به خمینی، ج ۱، ص۵۰ـ۵۶
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۶۵؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۲۶۲۷
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۹۰؛ الدر المنثور، ج۱، ص۲۵
- ↑ ابن حنبل، ج ۲، ص۳۵۹؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۰
- ↑ آیة ۴۶ سورة اسراء به همین نکته اشاره دارد؛ حویزی، ج ۳، ص۱۷۲
- ↑ الکاشف، ج۱، ص۲۴
- ↑ سیوطی، الدرالمنثور، همانجا
- ↑ عمری، ص۴۹
- ↑ زمخشری، ج ۱، ص۱
- ↑ طبرسی، ج۱، ص۸۹، ۱۴۰۶
- ↑ نوویی، ج۳، ص۳۳۴، بیتا
- ↑ نک: طریحی، ج۱، ص۲۰۲، ۱۴۰۸
- ↑ نووی، ج۳، ص۳۳۴
- ↑ نک فخر رازی، ج۱، ص۱۷۹، ۱۴۱۰؛ قرطبی، ج ۱، ص۱۹۴، ۱۴۰۵
- ↑ نک: قرطبی، ج۱، ۹۴
- ↑ ج۱، ص۱۷۳-۱۷۷
- ↑ ج ۱، ص۴۴
- ↑ طوسی، ۱۳۷۷-۱۳۸۲، ج ۱، ص۱۱۲؛ همو، ۱۴۰۰، ص۷۶
- ↑ ابن جزری، ج ۱، ص۲۶۳
- ↑ همان، ج ۱، ص۲۵۹
- ↑ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص۷
- ↑ زمخشری، همانجا؛ فخررازی، ج ۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸
- ↑ طوسی، ۱۳۷۷-۱۳۸۲، همانجا؛ همو، ۱۴۰۰، ص۷۶؛ حکیم، ج ۶، ص۱۷۴-۱۷۵
- ↑ ج ۱، ص۲۰۴
- ↑ مائده : ۴۵؛ انعام : ۶، ۱۱۸، ۱۲۱؛ محقق حلی، ج ۳، ص۲۰۰، ۲۰۴
- ↑ مسلم بن حجاج، ج ۱، ص۲۹۹-۳۰۰؛ سیوطی، المزهر، ج ۱، ص۱۱
- ↑ فخررازی، ج ۱، ص۲۰۵
- ↑ ج ۱، ص۴۴، ج ۳، ص۶۴۱
- ↑ ج ۱، ص۴۴، ۵۱۶ـ۵۱۷، ج ۳، ص۷۷۱
- ↑ ج ۱، ص۴۵۹، ج ۲، ص۱۶۵، ۲۳۸، ۳۷۵
- ↑ همان، ج ۲، ص۲۳۸
- ↑ ج ۳، ص۵۰۲
- ↑ میبدی، ج ۱، ص۴، ۲۶-۲۹
- ↑ ج ۱، ص۹۲
- ↑ رحمة، ص۱۹؛ همو، الفتوحات، ج ۱، ص۱۰۲-۱۰۳
- ↑ ج ۱، ص۸
- ↑ قس ایرانیکا، ذیل «بسم الله»
- ↑ فتوحات، ج ۱، ص۱۰۸-۱۰۹
- ↑ نیز رجوع کنید به خمینی، ج ۱، ص۱۷۹ـ۱۸۹
- ↑ سیوطی، الدرالمنثور، همانجا؛ شیمل، ص۸۱
- ↑ برای نمونهها رجوع کنید به هراتی ؛ و نیز رجوع کنید به ایرانیکا، ذیل «بسم الله»
- ↑ مقریزی، ص۱۵؛ دیانت، ج ۲، ص۷۳ـ ۷۴
- ↑ کرْملی، ص۱۳
- ↑ دهخدا؛ خمینی، ج ۱، ص۱۱۹-۱۴۴، ۲۰۱-۲۰۳؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژگان
منابع
- ابنجزری، النشر فی القراءات العشر، تحقیق علی محمد ضباع، مصر، بیتا.
- ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، بیتا.
- ابنسعد، الطبقات الکبری، تحقیق احسان عباس، بیروت، بیتا.
- ابنعربی، رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن، دمشق، ۱۴۱۰ق/۱۹۸۹م.
- ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، بیتا.
- ابنفارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
- ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، ۱۴۰۴ق.
- ابنهشام، السیرة النبویه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
- علی شواخ اسحاق، معجم مصنفات القرآن الکریم، ریاض، ۱۴۰۳-۱۴۰۴ق/۱۹۸۳-۱۹۸۴م.
- حکیم، محسن مستمسک العروة الوثقی، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۱م، چاپ افست قم، ۱۴۰۴ق.
- حویزی، عبد علی بن جمعه، کتاب تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم، ۱۳۸۳-۱۳۸۵ش.
- خمینی، مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمد سجادی اصفهانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، زیرنظر محمد معین، تهران، ۱۳۲۵-۱۳۵۹ش.
- دیانت، ابوالحسن، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، تبریز، ۱۳۶۷ش.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، بیتا.
- سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، بیتا.
- سیوطی،عبدالرحمان بن ابیبکر، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، تحقیق محمد احمد جاد المولی و علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، بیتا.
- شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، بیروت، ۱۹۹۲م.
- شمسالائمة سرخسی، محمد بن احمد، کتاب المبسوط، استانبول، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبائی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- طبری، محمد بن جریر، ترجمه تفسیر طبری: فراهمآمده در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی: ۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری، تحقیق حبیب یغمائی، تهران، ۱۳۶۷ش.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، بیتا.
- طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف فی الفقه، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۸۲.
- طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
- کاشی، عبدالرزاق، تفسیر القرآن الکریم: معروف به تفسیر ابنعربی، تحقیق مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۸م، چاپ افست تهران، بیتا.
- عمری، احمد بن یحیی، التعریف بالمصطلح الشریف، تحقیق محمدحسین شمسالدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- فخر رازی، محمدبن عمر، التفسیر الکبیر، قاهره، بیتا، چاپ افست تهران، بیتا.
- فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، بیروت، ۱۹۸۷م.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، بیروت، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
- عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره، ۱۹۸۱-۱۹۸۳.
- مکی بن حموش قیسی، کتاب الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، چاپ محیی الدین رمضان، بیروت، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
- اَنستاس ماری کرْملی، النقود العربیة و علم النِّمیات، قاهره، ۱۹۳۹: چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ افست قم، ۱۴۰۵.
- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱.
- جعفربن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف، ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹.
- مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
- علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، بیتا.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳-۱۹۸۲، چاپ افست تهران، ۱۳۶۲ش.
- احمدبن علی مقریزی، النقود الاسلامیة، چاپ محمد بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
- احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش.
- علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمد مهدی هراتی، تجلی هنر در کتابت بسم الله، مشهد، ۱۳۶۷ش.
پیوند به بیرون